وبلاگ عاشقان آسمانی نوشت:
دست کرد توی جیبش و نامه ای بیرون آورد . حکم فرماندهی سپاه سقز بود.
فکر کردم مال خودش است . با خودم گفتم :«حتما می خواد قول بگیره که پشتش باشم و باهاش کار کنم.» حکم را داد دستم ؛ دیدم اسم من توی آن نامه نوشته شده. نگاهش کردم ...
شبکه وبلاگی دانش آموزان نوشت:
همه برایم دست تکان دادند،اما کم بودند دستانی که تکانم
دادند…
دوست و دست بسیار است، ولی”دست دوست”اندک!!!
کاش دو روی انسان هم چون دو روی سکه با یک نگاه دیدنی بود …!!